loading...
iransky
ehsan بازدید : 29 یکشنبه 16 تیر 1392 نظرات (0)

ﺍﻭﻟﻴﻦ ﻛﺎﺭﻯ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺑﭽﮕﻰ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺧﻮﺩﻡ ﻳﺎﺩ ﺑﮕﻴﺮﻡ ؛ ﻧﺎﺧﻦ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺑﻮﺩ ! ﭼﻮﻥ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﻨﺪ ﺍﻭﻝ ﺍﻧﮕﺸﺘﻢ ﺟﺰﺀ ﻧﺎﺧﻦ ﺣﺴﺎﺏ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ واسه فلش در میذارن که آدم گمش کنه! وگرنه چه خاصیتی داره !؟ یکی از فامیلامون اسم بچشو گذاشته سپنتا هر موقع مادرش صداش میزنه میگم ۱۵تا یه جور گشنگی هم هست که فقط بعد مسواک میاد سراغ آدم ! دختر : شغلت چیه عزیزم ؟ پسر : خوانندگی ! دختر : وای خدای من چقدر رمانتیک ،چی میخونی حالا ؟ پسر : صفحه نیازمندی روزنامه کثیر الانتشار عاقا من نمیدونم چه حکمتیه هروقت که من گشنمه فرق یخچالمون با کمد ، فقط چراغ توشه ! حالا کافیه من مریض بشم اشتهام کور بشه ، از تخم طوطی آمازونی بگیر تا شتر بریون دراین گنجیده میشه ؛ ماه رمضون که دیگههیچی اصن واویلاست … یخچاله ما داریم ؟ امشب سر به موضوع الکی که حق با من بود با بابام حرفم شد ! بابام هم میخواست معذرت خواهی کنه ! هم غرورش نمیذاشت ! طی یه حرکت انقلابی رفت کولر و روشن کرد ! دیروز پنل ماشین ما رو دزدین ساعت ۱۲ همون شب رفتم میدون شوش پنل خودمو ۵۰ هزار تومن خریدم اومدم گذاشتیم سر جاش تجربه بهم ثابت کرده که از یه سنی به بعد دیگه نباید در پیشگاه والدین گرامی از افعال پرسشی استفاده کرد ! برای مثال : میشه من امشب با دوستام برم بیرون ؟ ) شکل غلط ( من رفتم بیرون ! ) شکل صحیح ( برنامه امشبم اینه که نصفه شب برم یه لگد بزنم به درختای جلو پنجره ! این گنجیشکا بدخواب شن ، صب خواب بمونن ! مام یکم بیشتر بخوابیم لامصب هروقت میری رستوران سفارشت رو انتخاب کردی باید ۲ ساعت صبر کنی تا گارسون بیاد ! کافیه ندونی چی میخوای سفارش بدی ، همون ثانیه اول پیداش میشه آقا اینایی که میگن مثل سگ دروغ میگه ،آخه مگه سگ دروغ میگه ؟ اصلا مگه سگ حرف هم میزنه ؟ خیلی جالبه ! مانیتورمو تمیز کردم ! انگارهمتون رفتید حموم ! رفیقم میخواد بره حج بهش میگم سوغاتی برامون چی میاری ؟ میگه اگه جریان ول کردن مغازه ها موقع نماز واقعیت داشته باشه واسه همه تون همه چی میارم ! دختر : بیــــــــــــــــــــــــا دوری کنیم از هم . . . پسر : نمیتونم . . . دختر : چرا آخه ؟ پسر : دلم تنگ میشه بیش از حد ، دلم تنگ میشه بیش از حد . . . از وقتی رفتی شارژا رو خوراکی میخرممیخورم ! و زمانایی که باهات صحبت میکردم رو میشنم سریال میبینم! یه حالی میده که نگو ! همش که نبایدآدم افسرده شد کتلت هدفش این بوده که کباب کوبیده بشه ولی مشکلات زندگی مانع پیشرفت بیشترش شده ! دنبال نیمه گمشدتون نگردید ! بعضی هام مثل ما لنگه به لنگه آفریدهشدن ! یه مزه هایی هم هست که از بچگی زیر دندونِ همه مونده . . . مثل ته مداد سیاه سوسمار نشان . . . قبول دارید؟ ادعای شعور اولین حرکت یه بی شعوره . . . ! امروز رفتم یه شامپو بخرم دیدم قیمت زده ۱۵۰۰۰ تومن ! با خودم گفتم بیایید با طبیعت آشتی کنیم ! یه صحت برداشتم ! هیچوقت یادم نمیره یه بار معلممون یکی رو گرفت مث الاغ زد از کلاس انداخت بیرون ! بعدش پشیمون شد گفت آخه بچه ها شما چرا منو اذیت میکنید که مجبور شم بزنمتون ؟ شما مث بچه ی خودم میمونید ؛ حالا برید اون دوستتون رو که زدمش صدا کنید بیاد تو . . . آقا پسره اومد تو ، معلمه بهش گفت چرا آخه اذیت میکنی؟ چرا کاری میکنی که مجبور شم بزنمت ؟ چرا آخه ؟ ها ؟ چرا آخه ؟ یهو دوباره شروع کرد پسره رو زدن ،پسره سری دوم از سری اول بیشتر کتک خورد . .

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    از این وبلاگ رضایت داشتید آیا؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 44
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 10
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 10
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 10
  • بازدید ماه : 10
  • بازدید سال : 28
  • بازدید کلی : 969